محل تبلیغات شما

همیشه فاصله ای هست



 

 

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر سفر نكنی
اگر كتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نكنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی
وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند.

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی
اگر همیشه از یك راه تكراری بروی
اگر روزمرگی را تغییر ندهی
اگر رنگ‏ های متفاوت به تن نكنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.

به آرامی آغاز به مردن می‏ كنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سركش
و از چیزهایی كه چشمان ات را به درخشش وا می‌دارند
و ضربان قلب ات را تندتر می‌كنند
دوری كنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل یك بار در تمام زندگی ‏ات
ورای مصلحت‌اندیشی بروی.


امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بمیری.(پابلو نرودا)

 

 


 

آقای کیتینگ : ما شعر رو چون زیباست نمی نویسیم و نمی خونیم ؛ ما شعر رو می نویسیم و می خونیم چون انسان ایم و انسان سرشار از احساس و اشتیاقه . پزشکی ، حقوق ، تجارت و مهندسی حرفه های خوبی هستن و برای حفاظت از زندگی انسانی لازم اند ، اما شعر، زیبایی ، عاطفه ، تخیّل و عشق چیزایی هستن که ما رو زنده نگه می دارن.( از فیلم انجمن شاعران مرده ساخته ی پیتر ویر)

 

 


 

 

امسال برای کارگاه های ادبی، بخشی در نظر گرفته ام به اسم " آزاد نویسی بدون توقف " . در این بخش بچه ها باید بدون ویرایش ، خط زدن یا پاک کردن ، متنی بنویسند. زمان نوشتن 10 دقیقه است. این زمان به سرعت می گذرد ولی نوشته هایی به جا می ماند خواندنی. " مریم حافظی " عضو نوجوان کارگاه این طور نوشت:

من آرزوهای زیادی دارم. نمی دونم کدومشو بنویسم.اصلا" همشو می نویسم. خیلی دوست دارم مثل دوستم یا بهتر بگویم همکلاسی ام متن ادبی یا نوشته و هر چیز دیگری بنویسم. اسم این همکلاسی فادیا است.او خیلی زیبا می نویسه. اما من امیدوارم که مثل او و حتا بهتر از او بنویسم و نویسنده ی خوبی بشوم. خیلی هم دلم می خواهد دکتر شوم و یا معلم. دیگر آرزویم این است که تا می توانم خانه بخرم اما خانه ی خوب و آن ها را به قیمت خیلی کمی به مردمی که توان مالی زیادی ندارند بدهم. من این نتیجه را چند روز پیش گرفتم چون قرار است خودمان هم اسباب کشی کنیم و واقعا" خانه گران شده است. البته خدا را شکر ما پول کافی داریم. دلم برای فقرا می سوزد اما هر کس بیش تر تلاش کند مزد خود را دریافت می کند.امیدوارم که خدا پشت و پناه همه باشد. آرزوی دیگر من این است که هر کس آرزوی خوبی در دل دارد برآورده شود. بعضی وقت هم دل ام می خواهد ایرانی نباشم مثلا" ژاپنی، کره ای، چینی یا آمریکایی باشم اما همان لحظه به تاریخ گذشته ی ایران و چیزهای خوب اش فکر می کنم و می بینم ناشکر بوده ام. من به خاطر پدر و مادرم از خدا ممنونم که همچین نعمت های بزرگی به من داده. من دوستی داشتم که مادر نداشت و همیشه ناراحت بود. البته منظورم از همیشه، بیش تر اوقات بود. خدایا تو را شکر می کنم که نعمت های زیادی به ما داده یی که وقتی به آن ها فکر می کنم تعجب می کنم حتا وقتی به اسم خودم فکر می کنم که چیز خاصی نیست. ( مریم حافظی – تیر 1397)

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت آهنگ و هنرمندان زرین دشت